Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-03@19:02:15 GMT

بهروز افخمی: صادق هدایت یک همجنس‌گرای منفعل بود+فیلم

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۵۰۵۰

بهروز افخمی: صادق هدایت یک همجنس‌گرای منفعل بود+فیلم

کل عالم داستان‌هایی که هدایت به خاطر آن‌ها تحسین شده، می‌سازد عالم نفرت‌انگیز رقت‌انگیز ،آلوده و مهاجمی است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - چیزهایی در مورد صادق هدایت هست که کم و بیش همه می‌دانند ولی در در مورد صادق هدایت بوسیله روشنفکران و کسانی که هوادارش هستند، سانسور شده است و به هیچ وجه به آن اشاره نمی‌شود در حالیکه در نقد ادبی و بررسی داستان‌هایش قاعدتا باید جایی داشته باشد و توجهی به آن بشود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مسئله، تمایلات همنجس‌خواهانه یا همنجنسگرایانه یا هر چیزی است که در حال حاضر عنوان دگرباشی را برایش برگزیدند.

بیشتر بخوانید:

نظر رهبر انقلاب درباره «صادق هدایت»

سرشار: صادق هدایت فارسی بلد نبود

گرمارودی:خداوندا صادق‌هدایت را لعنت کن

نظر جالب میرشکاک درباره صادق هدایت

پیشنهاد خودکشی صادق هدایت به نیما و شهریار

افخمی در ادامه اشاره می‌کند: وقتی ما چنین مسئله‌ای را در مورد صادق هدایت بدانیم، نگاهمان به داستان‌ها کلا تغییر کند و متوجه خیلی چیزها شویم که اگر این ندانیم، معنایش را نمی‌فهمیم. مثلا چرا اینکه در داستان‌های هدایت زنان یا نفرت‌انگیز هستند یا رقت‌انگیزند ویا اثیری هستند یعنی موجوداتی خیالی هستند. مثل موجودی که فقط در خواب‌ها وجود دارد و در عالم واقعیت نمی‌تواند وجود داشته باشد. چرا در داستان‌های هدایت، زن نداریم به معنای یک کاراکتر واقعی با خصوصیات مختلف و با وجوهی که مجموعا می‌تواند یک آدم را واقعا نشان بدهد و بانثر خوب یک شخصیت داستانی درست کند که زنی باشد. چرا اینجوری نیست؟

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند.
فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: video/mp4

کارگردان شوکران می‌افزاید: البته این کم و بیش به همه داستان قابل گسترش هست. این جنبه که گفتم یعنی جنبه همجنسخواهی منفعل که در صادق هدایت بوده نه تنها باعث نفرت از زن می‌شود و یا باعث نگاه رقت‌انگیز به زن می‌شود؛ یا تصوری از زنی که در خیال می‌تواند وجود داشته باشد و بی‌نقص و خیلی خیال‌انگیز است، ولی واقعا ما می‌دانیم که در عالم واقعی نیست. این انفعال فقط در مورد زنان باعث نشده ما شخصیت زن را در هیچکدام از داستان‌هایش نداشته باشیم. یا آن داستان‌هایی که مشهور است که به خاطرش تحسین می‌شود، نداشته باشیم. بلکه در مورد مردان و شخصیت‌هایی دیگر هم همینطور است. کل عالم داستان‌هایی که هدایت به خاطر آن‌ها تحسین شده، می‌سازد عالم نفرت‌انگیز رقت‌انگیز ،آلوده و مهاجمی است.

منبع: مشرق

کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی بازار سکه و ارز ظریف بهروز افخمی دگرباش صادق هدایت همجنسگرایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۵۰۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فقط یکی از معلم‌ها می‌داند

‌خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چه‌کاره می‌شود را می‌توان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت می‌کنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشه‌ای بسیار دیده می‌شود.

مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال می‌شویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچه‌ها «یک چیزی» می‌شوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.

خاله‌ها و دایی‌ها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی می‌رسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آن‌ها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمی‌رسیدید.

عموها و عمه‌ها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم می‌کردند و اگر شما را دوست داشتند می‌گفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی می‌شود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» می‌گفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمی‌شود.

بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جست‌وجو در بین معلم‌های مدرسه بود. نه اینکه معلم‌ها بدانند؛ اما یکی از معلم‌ها معمولاً می‌فهمید. شما باید بگردید و برای هر دانش‌آموز آن معلم خاص را پیدا کنید.

از نظر مشاوران مدرسه که همه دانش‌آموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر می‌خورند. معلم‌ها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانش‌آموزان آخرش از راه به‌در می‌شوند و از این حرف‌ها! اما یک معلم هست که انگار همه‌چیز را می‌فهمد، یکی که هر دانش‌آموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.

من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر می‌کردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم می‌گوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!

اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چه‌کاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.

خیلی دوست نبودیم، اما می‌توانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضی‌ها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدت‌ها من را می‌دید نمی‌شناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…

کد خبر 6094247

دیگر خبرها

  • تغییر چهره و صدای بهروز سریال پایتخت بعد ۵ سال (فیلم)
  • دفاع علم‌الهدی از برخورد با بی حجابی با استناد به شاهنامه
  • سرکوب دانشجویان در آمریکا، تابلوی تمدن غربی است
  • «هفت» از امشب روی آنتن می رود /موضوع سینمای‌ جنایی
  • سری جدید برنامه «هفت» از امشب در قاب تلویزیون
  • بهروز افخمی و خاطرات یک بازپرس دادگستری
  • مهدی نصیری؛ سوژه‌ی متفکر یا شخصیت مبتذل؟
  • فقط یکی از معلم‌ها می‌داند
  • خشم محافل عراقی از دخالت‌های گسترده سفیر آمریکا در بغداد
  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد