هدایت چگونه به اوج قله شهرت رسید؟
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۰۹۶۱۵
صادق هدایت، تا سال ۱۳۸۱ و به رغم تلاشهای مجدانه، وضع به همین صورت بود. اما همانگونه که برای نخستین بار، بی. بی. سی. در پیِ طرحی سنجیده، هدایتِ در آن زمان کاملاً گمنام، افسرده و بیخواننده را، یک شبه به اوج قله شهرت در داخل کشور رساند. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت چاپ دوم کتاب «راز شهرت صادق هدایت» از استاد محمدرضا سرشار درخواست کردیم تا در نوشتاری هرچند کوتاه به توضیحاتی مختصر درباره این کتاب بپردازد که یادداشت ایشان در ادامه میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسمهتعالی
به هر پدیده اجتماعی و فرهنگی، دستِ کم از دو زاویه متفاوت میتوان نگریست: نخست آنکه به مشهوراتِ زمانه و آنچه از پیشینیان به نسل یا نسلهای بعد رسیده یا در حقیقت القا شده است اکتفا کرد و با آن همنوا شد، و حتی با تأییدِ خود، در تثبیت و ترویج هرچه بیشترشان کوشید. به عبارت دیگر، چشم بسته، به آنچه گذشتگان گفتهاند گردن نهاد، و ره چنان رفت که رهروان رفتهاند؛ که این، سهلترین و بیزحمتترین کارهاست، و با عافیتِ کامل قرین است. دیگر آنکه، به جای «اندیشیدن و داوری کردن با حافظه گذشتگان»، درباره آن میراثها، مستقلانه اندیشید، چون و چرا کرد، جوانبِ دیگری از قضایا را دید و سنجید؛ و در نهایت، موضعی درست، مستدل و قابل دفاع در قبال آنها اتخاذ کرد.
این امر، خاصه درباره مسائلی که گذرِ زمان میتواند زوایای تازهای از آنها را روشن سازد و بر داوری گذشتگان در آن زمینه تأثیر گذارد، نه تنها مباح، که واجب و گریزناپذیر است. مگر آنکه، جامعه به دلخوشکُنکهای دروغین و فریبهایِ دلچسبِ آبا و اجدادی، از حقایقِ هرچند به ظاهر تلخ، اما شیرینبَر، راغبتر باشد؛ که مبارزه با این تحجر و دگماتیسم، اگر هم ثمری در پی داشته باشدٍ، چندان ساده و گاه بیخطر نیست؛ و نیاز به خط شکنانی جسور دارد، که با آگاهی از خطرات و دشواریهای راه، به شوقِ افروختن چراغی در ظلمات جهالت، تن به رفتن بر مین، و آماجِ حملههای دشمنانِ روشنایی قرار گرفتن بدهند.
از جمله مواردی که جامعه ما از دههها پیش نیاز به بازنگری جدی درباره آن دارد، یکی نیز صادق هدایت، و آراء، اندیشه ها، آثار و شأنِ واقعیِ اجتماعی و ادبی اوست. یعنی نویسندهای که با وجود حجمِ اندک آثار داستانیاش (یک رمانکِ حدوداً یکصد و پنجاه صفحهای، دو داستانواره بلند و نزدیک به سی و چهار داستان کوتاه) و کاسته شدنِ قابل توجه ارزشهایِ ادبی و ابطالِ آشکارِ اغلبِ درونمایههای آثار و آرائش در طول زمان، بیش از همه نویسندگانِ از مشروطیت تا امروز ایران، مورد توجه جامعه شبهروشنفکری در داخل، و برخی روشنفکران خارجی قرار گرفته، و درباره او و آثارش، مقالهها و کتابهای متعدد نوشته شده است. به گونهای که حجم این نوشتهها، دهها برابر حجمِ کلِ آثارِ خودِ اوست.
گذشت سالها از مرگ نویسندهای در سطح صادق هدایت، به طور طبیعی باید به بسته شدن پرونده او به عنوان یک نویسنده مطرح و تأثیرگذار منجر شود. به گونهای که با سپری شدن این مدت زمان، امثال او و آثارشان، حداکثر باید در محافل کوچک و بسته دانشگاهی و پژوهشی، یا در جمع دستاندرکاران ادبیات داستانی، آنهم در مناسبتها و ضرورتهای خاص مطرح باشند.
در مورد صادق هدایت، تا سال ۱۳۸۱ و به رغم تلاشهای مجدانه و پیگیر عده قابل توجهی از همفکران او در داخل و خارج کشور، وضع به همین صورت بود. اما همانگونه که برای نخستین بار، بی. بی. سی. رادیوی استعماگر پیر کهنهکار ـ. بریتانیای کبیر ـ. در پیِ طرحی سنجیده و حساب شده، هدایتِ در آن زمان کاملاً گمنام، افسرده و بیخواننده را، یک شبه به اوج قله شهرت در داخل کشور رساند، این بار نیز (در سال ۱۳۸۱)، مغزهای متفکر پشت پرده آنان، به این نتیجه رسیدند که زمان احیای این نویسنده به حاشیه رانده شده، و بهرهبرداری مجدد از او در جهت اهداف استعماریشان فرا رسیده است.
بنابراین، به بهانه بزرگداشت یکصدمین سال تولد، رادیو بی. بی. سی. او و آثارش را از قفسههای گردگرفته ادبیات داستانی معاصر ایران بیرون کشید، غبارزدایی کرد، و به طرح دوبارهشان پرداخت. از این سو، در داخل نیز، کسانی که خود را فرزندان معنوی و ادامهدهندگان راه او میدانستند و نام و آوازه و رونق کسب و کارشان به این امر بستگیِ بسیار داشت، دنباله کار را گرفتند؛ و چنان جوّی آفریدند که متأسفانه، برخی مسئولان فرهنگیِ ادبیات ناشناسِ کشور نیز، دانسته یا ندانسته، اسیر آن شدند، و امکانات دولتیای را که در دست داشتند، بیدریغ، در اختیار ترویج هرچه بیشتر آن گذاشتند.
از آنجا که جوّ پدید آمده به قدری سنگین، و استحاله فکری یا عوامزدگی و بیاطلاعی علمی و ادبی و اسارت در چنبره مشهورات زمانه و اندیشیدن با حافظه گذشتگان، در میان بسیاری از حتی شخصیتهای مؤثر فرهنگی ما به اندازهای شدید بود، که صرفِ شهادت عدهای از متخصصان آزاده اهلفن، بر کاذببودن این شهرت و جریان، و مبتنی بودنِ کاملِ آن بر ارادههای معطوف به قدرت و دستهای پشت پرده خارجی و داخلی، کفایت نمیکرد، جمعی چند نفره، بر اساس احساس تعهد روشنفکرانه خویش، راهی دیگر در پیش گرفتند. به این صورت که، کوشیدند با صرف وقت ایثارگرانه برای بازخوانی آثار این نویسنده و نقد علمی آنها، در عمل، جایگاه واقعی او و آثارش را به جویندگان حقیقت در این عرصه، نشان دهند.
به این ترتیب، نگارنده، به همراه آقایان شهریار زرشناس، دکتر محسن پرویز و …، طی جلساتی، کلِ آثارِ داستانی و نوشتههای ادبی پراکنده هدایت را مورد بررسی و نقد جمعی قرار دادیم. حاصل کار، مجموعه مشترک نقد داستانهای کوتاه و نوشتههای پراکنده صادق هدایت، و دو مجموعه مستقل راز شهرت صادق هدایت و حقیقتِ بوف کور به این قلم شد. امید که این مجاهدتهای فکری، به سهم خود، بتواند به ارتقای معنوی و فرهنگی جامعه، کمک برساند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: صادق هدایت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۰۹۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خنثیسازی فتنه مدعیان دروغین مهدویت توسط امام صادق (ع)
امام صادق علیهالسلام ضمن آنکه بحث و درسهایی در زمینههای مختلف علمی، معرفتی، فقهی و فلسفی با شاگردان خویش داشتند، فصل جداگانهای را به صورت مستقیم به موضوع مهدویت اختصاص دادند تا از فتنهای عظیم جلوگیری کنند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصر امام صادق علیهالسلام یکی از پر تنشترین و پر هیاهوترین دوران تاریخ اسلام محسوب میشود. وجود مکاتب مختلف فکری، تنشهای سیاسی بین حکام بنی امیه و بنی العباس، و همچنین محصوریت و مظلومیت شیعیان به دلیل بروز اختناقات سیاسی ـ امنیتی بخشی از مسائل مربوط به آن دوران است.
در این بین آنچه که سبب بروز رخنه و فتنهای عمیق برای ضربه زدن به جریان تمدنی دین مبین اسلام بود، رویش مدعیان دروغین مهدویت بود که اتفاقاً از دل جریان عباسیان بر آمد؛ زیرا آنها برای مشروعیتبخشی به خلافت خود و جلب رأی عمومی، دست به جعل و تحریف روایات زدند و بر خلاف روایات صحیحی که نسل مهدی(عج) را به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین میرسانند، روایاتی جعل کردند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه را از نسل عباس، عموی پیامبر معرفی میکرد، از جمله این روایات، حدیث خُزاعی است که گفت المَهدیُّ مِن وُلدِ العَباس؛ مهدی از فرزند عباس است.
افزون بر اینکه فضای فکری و جوّ قالب بر مردم در سالهای پایانی حکومت بنیامیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افراد مختلف به امید رهایی از حکومت ظالمانه و غاصبانه بنیامیه دست به قیامهای متعددی زدند که در این بین موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی (عج) از جایگاه ویژهای برخوردار بود؛ از مهمترین این قیامها میتوان به قیام زید بن علی، قیام معاویه طالبی، قیام خراسانیان و قیام نفس زکیه اشاره کرد.
تعمیق باورهای مهدویت و مبارزه با مدعیان دروغین در سیره امام صادق(ع)در چنین شرایطی است که امام صادق علیهالسلام ضمن آنکه بحث و درسهایی در زمینههای مختلف علمی، معرفتی، فقهی و فلسفی با شاگردان خویش داشتند، فصل جداگانهای را به صورت مستقیم به موضوع مهدویت اختصاص دادند. در این راستا احادیث متعددی را درباره موضوع مهدویت بیان فرمود تا از تحریف واقعیت جلوگیری شود. از یک سو به بیان شکل و شمایل و نام امام زمان و انتساب ایشان به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله میپرداختند تا مهدی واقعی از مهدی دروغین شناخته شود و از دیگر سو به زمان ولادت آن حضرت در آینده اشاره میکردند تا جایگاه مدعیان دروغین مهدویت را متزلزل کنند و از طرفی، به تبیین عصر غیبت و دوران آخرالزمان میپرداختند تا نشان دهند هنوز زمان زیادی تا ظهور آن دوران باقی مانده است. دستهای از روایات هم خاصّ شیعیان برای مواجهه صحیح با جریان مهدویت و فتنههای آخرالزمان و ارائه تبیین صحیح نسبت به عصر غیبت، دوران قیام امام و عصر ظهور بود.
عبرتی آخرالزمانی از تاریخ امام صادق (ع) / چرا خداوند به دولتها فرصت حکومت میدهد؟در ادامه سه نمونه از این احادیث را میخوانیم:
امام صادق علیه السلام درباره خصوصیتهای ظاهری امام عصر عجل الله تعالی فرجه فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینهای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست، چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»
همچنین در روایتی دیگر درباره لزوم وجود حجت خدا در زمین و ضرورت ملازمت با او فرمود «مَا تَرَکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ ع یَهْتَدِی بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَکَهُ ضَلَّ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ خدای عزوجل از آن زمان که حضرت آدم (ع) از دنیا رفت، هرگز زمین را بدون امام رها نکرد، تا مردم به واسطۀ او به سوی خدای عزوجل هدایت شوند و امام، حجت بر بندگان است، کسی که از او دست بردارد، گمراه شده و آنکسی که ملازم او باشد، رهایی یافته است، این حقی است بر خدای عزوجل.» (کمال الدین و تمام النعمة (شیخ صدوق) ج1، ص221)
یا در یک روایت با موضوع ارائه تبیین رفتاری در دوران غیبت امام فرمود: «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ ... َ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِیءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْس»؛ یعنی چقدر صبر همراه با انتظار فرج خوب و زیباست ... بر شما باد بر صبر کردن. جز این نیست که فرج (قائم) در هنگام ناامیدی فرا میرسد.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص645)
تمام این دست از احادیث تنها گوشهای از اقدامات آشکار امام در راستای مهدویت و امر ظهور بود که همین امر سبب شد تا شیعیان به فتنه نیفتند و از مسیر حقیقی منحرف نشوند؛ چرا که هرگونه انحراف در شیعیان عصر امام، مساوی بود با انحراف شیعیانی که بناست در عصر غیبت با همان احادیث رسیده از صحابه و یاران عترت در زمینه فقه آل محمد صلی الله علیه و آله و معارف بر حق ایشان، عصر غیبت را با کمترین آسیب سپری کنند.
یادداشت: سعید شیری
انتهایپیام/