Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-05-04@02:07:10 GMT

ناگفته های دولت آبادی درباره صادق هدایت

تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۴۹۹۹۵

ناگفته های دولت آبادی درباره صادق هدایت

68سال پیش در چنین روزی صادق هدایت با یک مرگ اختیاری به زندگی خود پایان داد. نویسنده‌ای که بسیاری او را معروف‌ترین و موثرترین نویسنده تاریخ ادبیات فارسی می‌دانند. محمود دولت‌آبادی، داستان‌نویس پیشکسوت به مناسبت سالروز مرگ صادق هدایت درباره این نویسنده گفت: هدایت برآیندی از مجموعه تاریخ روزگار خودش در عرصه جهانی است، اما برآمده از جایی که خودش در اینجا و آنجا از آن به عنوان لجنزار یاد می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



به گزارش صدای ایران از کتاب ایران، وی ادامه داد: این بحث مفصلی است که در این فرصت محدود نمی‌توان به آن پرداخت. آنچه مسلم است این است که زبان زنده فارسی، ابتدا با نویسندگانی که از حسن اتفاق، اهل آذربایجان بودند و در آستانه انقلاب مشروطیت، پدید آمد. کتاب احمد و طالبوف و آخوندزاده و این‌ها. این زبان زنده فارسی در مقابل زبان مرده میرزا بنویسی قجری، توانست به اهل مملکت بگوید که شما زبان زنده دارید. بعد از آن، شخصیت‌هایی که در این مسیر موثر بودند، علامه دهخدا بود و احمد کسروی که باز هم یکی‌شان آذربایجانی بود. سپس زنده‌یاد جمالزاده، دریچه‌ای را به شیوه جدیدی از ادبیات گشود که در غرب، نزدیک یک قرن باب بود و آن داستان کوتاه بود.

دولت‌آبادی تاکید کرد: به علاوه این‌ها، دانایی که صادق هدایت از ادبیات جهان داشت، موجب پدید آمدن هدایت شد. پدید آمدن هدایت از این جهت، بسیار مهم است که او ضمن اینکه با جامعه ایران آمیخته بود با ادبیات غرب و حتی ادبیات پهلوی هم آشنا بود. یعنی هدایت یک انسان دانا بود و در واقعیتی زندگی می‌کرد که این واقعیت برای او مشمئزکننده بود و به جمعاجمع توده‌هایی که ما بودیم می‌گفت؛ لجاره.
این اصطلاح و صفت، خیلی قابل تامل و به روز است. هر چه قدر که جامعه رو به حضیض می‌رود، این اصطلاح زنده‌یاد هدایت، بیشتر قابل تامل می‌شود.

محمود دولت آبادی که بارها در سخنرانی‌ها و گفت‌و‌گوهایش اشاره کرده بود که ادبیات داستانی امروز فارسی از زهدان داستان «تاریکخانه» هدایت بیرون آمده است، در توضیح این مطلب گفت: این که من گفتم که همه ما از تاریکخانه هدایت بیرون آمده‌ایم، دو جنبه مختلف دارد؛ یکی این که ما در تاریکخانه باقی مانده‌ایم. همان تاریکخانه‌ای که هدایت می‌گوید؛ «دردهایی که من داشتم، با بار موروثی که زیرش خمیده شده بودم را آنها نمی‌توانند بفهمند. خستگی پدرانم در من باقی مانده بود. و نوستالژی این گذشته را در خود حس می‌کردم.»

دیگر جنبه‌ای که من می‌گویم ما از تاریکخانه هدایت بیرون آمده‌ایم، معطوف به آن است که ما دیگر نمی‌خواهیم در آن تاریکخانه باقی بمانیم و خودمان را از درون فرسوده کنیم تا سرانجام منجر شود به داستان «زنده‌ به‌گور» هدایت. پس از آن بیرون بیاییم.

نویسنده «کلیدر» گفت: اما وجه دیگرش آن است که در هر صورت ما با هدایت پیوند داریم، زیرا که در آن تاریکخانه بوده‌ایم و از آن تاریکخانه بیرون آمده‌ایم. به این ترتیب صادق هدایت برای نویسندگی بعد از خودش، با توجه به پشتوانه‌ای که در زبان زنده فارسی وجود داشته و به وجود آمده است، بسیار موثر بود.

نویسنده «جای خالی سلوچ» گفت: جنبه دیگر نوستالژی هدایت به آن مربوط می‌شود که او مدتی وقت گذاشت و استعداد خودش را صرف یادگیری زبان پهلوی کرد؛ به هندوستان رفت تا بلکه نشانه‌هایی از نوستالژی گذشته را پیدا کند. وقتی که می‌گوید زیر بار موروثی کمرم خم شده، اشاره دارد به این نکبت خاندان سلطنت قجری که مملکت را به حضیض کشاند و بخش‌هایی از کشور را به غریبه‌ها داد؛ با یک جنگ غیر لازم که بین ما و روس‌ها علم کردند و مملکت را در دو منطقه از دست دادند؛ یکی در قفقاز و دیگری در هرات و سومیش هم که پاداش اعلی‌حضرت بود به کسانی که سر کار آورده بودندش؛ بحرین.
بنابراین پشت هدایت زیر بار این نکبت تاریخی که سلسله قاجار مسئولش بودند، خم بود و از زیر این بار، هرگز نتوانست بیرون بیاید.

محمود دولت آبادی ادامه داد: یک بار احسان طبری گفت؛ هدایت برای این به ما نزدیک بود که می‌خواست شاه نباشد. این هم نقیضه‌ای است از مجموعه نقیضه‌هایی که هدایت بهش دچار بود. اما آن چیزی که تاثیر عجیبی بر ادبیات داستانی ایران گذاشت، مقوله صمیمیت هدایت با آثارش بود.

در نظر بگیرید که یکی از دم دست‌ترین آثار هدایت «حاجی‌آقا» است. حاجی‌آقا هنوز موضوع روز است؛ حاجی آقا در هشتی خانه‌اش می‌نشست و مسائل را آورد و برد می‌کرد بین اجانب و ثروتمندان و کسانی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید و می‌خواستند به ثروت و مقام برسند. حالا آن مکان زیر هشتی به جاهای دیگر تبدیل شده است. تبدیل شده به پشت کامپیوتر. بنابراین هدایت همیشه اکنونی است. تا وقتی که مناسبات اجتماعی همین باشد که هست، هدایت همیشه نویسنده روز است. شاید به همین علت هم هست که در دوره پهلوی آثارش ممنوع بود، هنوز هم ممنوع است.

وی افزود: علاوه بر این، هنوز یک بررسی جامع از آثار و زندگی هدایت نوشته نشده است. یک نفر پیدا نشده که بگوید؛ این نویسنده مهم کشور ما، کی بود. هدایت با تمام ادبیات عصر خودش در اروپا آشنا بود. او کسی است که می‌گوید؛ ادبیات را در تاریخ باید به دو بخش تقسیم کرد؛ قبل و بعد از فروید. هنوز که هنوز است، جویس در کشور ما ممنوع است. اما هدایت آن آثار را خوانده بود و چنین داوری درستی هم کرده بود. دیگر آنکه یکی از نویسندگانی که هدایت عاشق او بود و با دوستش حسن قائمیان در این زمینه تلاش کرد، کشف فرانتس کافکا بود. فرانتس کافکا خیلی به روحیه هدایت نزدیک است. بنابراین هدایت همچنان یک شخصیت پیچیده و ممتاز در ادبیات ایران و در تاریخ ایران است که هنوز به او پرداخته نشده و مایه این است که ما خود را نکوهش کنیم که چرا آثار هدایت بررسی نشده و نمی‌شود.

اینجا و آنجا چیزهایی نوشته می‌شود و درباره بوف‌کور افرادی اظهار نظر کرده‌اند، ولی هدایت یک مجموعه است. مجموعه‌ای که بخش عمده‌اش ریشه در این خاک دارد، بخش‌های ذهنی‌اش در گذشته ریشه دارد و ادبیات غرب. ادبیات نه چندان خوشبینانه بعد از جنگ دوم جهانی. هدایت برآیندی از مجموعه تاریخ روزگار خودش در عرصه جهانی است، اما برآمده از جایی که خودش در اینجا و آنجا از آن به عنوان لجنزار یاد می‌کند.

صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعهٔ ۸۵ گورستان پرلاشز دفن شد.

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: صادق هدایت محمود دولت آبادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۴۹۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دستگیری شاهرخ‌خان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین

همشهری آنلاین - الهه فراهانی : سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با اجرای طرح‌های مختلف برخورد با سارقان که از سوی پلیس آگاهی تهران صورت گرفته است، شاهد بودیم که از ابتدای سال جاری تا کنون میزان سرقت در تهران کاهش یافته است. در تازه‌ترین طرح نیز ۵۷ سارق و مالخر را که در زمینه سرقت وسایل نقلیه نقش داشتند دستگیر شدند.
وی افزود:‌ از متهمان دستگیر شده علاوه بر خودروهای مسروقه، ۲۰۰۰ قطعه دزدی نیز کشف شده و بررسی‌ها نشان می‌دهد برخی از افراد دستگیر شده سابقه‌دار هستند. به گفته سردار گودرزی، اعضای دستگیر شده یکی از باندها اقدام به سرقت موتور سیکلت کرده و آنها را به استان همجوار برده و تحویل مالخر می دادند. مالخر نیز پس از بین بردن شماره ارکان موتور، با دستگاهی که داشت، شماره‌های جدیدی روی آن حک می‌کرد و موتورها را تحت عنوان موتورهای مزایده‌ای می‌فروخت.
وی همچنین به دستگیری دزدان خودرو در این طرح اشاره کرده و توضیح داد: بارها بر ضرورت تجهیز خودروها به ردیاب تاکید کرده‌ایم، چرا که این اقدام ایمنی در جلوگیری از سرقت، تاثیر بسزایی دارد. همچنین جلسات مستمری در خصوص ایمنی و امنیت خودروها با خودروسازان برگزار کرده‌ایم و راهکارهای ارتقاء امنیت خودروها را ارائه داده‌ایم که یکی از آنها، تجهیز همه خودروهای تولیدی به ردیاب بود.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به تفاهمنامه همکاری میان پلیس و یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه ساخت ردیاب گفت: استفاده از وسایل و تجهیزات الکترونیکی درخودروها راهکار خوبی برای ممانعت از سرقت خودروها است و می‌تواند سرنخ خوبی برای پیدا شدن وسیله نقلیه بعد از سرقت باشد.

سرقت‌های شاهرخ‌خان ایرانی
سن و سال زیادی ندارد اما تا دلتان بخواهد سابقه سرقت دارد. به او می‌گویند شاهرخ‌خان، چون به گفته خودش شبیه این هنرپیشه هندی است. او را به جرم سرقت خودروهای مزدا ۳ دستگیر کرده‌اند. گفت‌وگو با وی را بخوانید.
چقدر سابقه‌ داری؟
۱۰، ۱۲ باری می شود که دستگیر شده‌ و به زندان رفته‌ام.
مگر چند سالت است؟
۲۸ سال. از نوجوانی سرقت می‌کردم. این بار هم به جرم سرقت مزدا ۳ دستگیر شده‌ام. البته فقط چند سرقت داشتم و خیلی طول نکشید که دستگیر شدم.
چرا از نوجوانی سر از دنیای مجرمان درآوردی؟
به خاطر کسب درآمد. می‌خواستم روی پای خودم بایستم. من از همان ابتدا راهم را اشتباهی رفتم و برای همین سرنوشتم اینطوری شد. یعنی اگر دوباره از شکم مادرم متولد می شدم، حتما راه درستی را پیش می گرفتم؛ مثلا دکتر می شدم. نه. نه. هنرپیشه می شدم. می‌بینید چقدر شبیه به شاهرخ خان هستم. این را خودم نمی‌گویم. دوستانم می گویند. اصلا آنها این اسم را روی من گذاشتند. من هم بعضی وقت‌ها فاز هنرپیشگی می‌گیرم. مخصوصا وقتی از این مواد جدیده استفاده می‌کنم.
مگر چی مصرف می‌کنی؟
تیتاخ. یک نوع مخدر جدید است. تا قبل از این گل و شیشه می کشیدم. یک شب دوستانم گفتم بیا تیتاخ را امتحان کن. اسمش جالب بود و مصرف کردم. بعد از مصرف دچار توهمات عجیب و غریبی شدم. فکر می کردم در یک قصر بزرگ زندگی می کنم و شاهرخ خان واقعی هستم. خیلی دنیای عجیبی بود.
فقط مزدا ۳ سرقت می کردی؟
سال‌هاست که تخصصم سرقت مزدا ۳ است. خیلی وقت پیش به یک سارق حرفه ای پول دادم و او راز و رمز سرقت مزدا ۳ را یاد گرفتم. گاهی هم مزدا ۳ سرقت می‌کردم و با آن می‌رفتم سراغ ماشین‌های دیگر. سراغ شاسی بلندها و لوازم داخلش را سرقت می‌کردم و با مزدا ۳ فرار می‌کردم.
از خودروهای شاسی بلند چطور سرقت می کردی؟
در عرض چند ثانیه با وسیله خاصی که داشتم(اسمش را نمی‌گویم که بدآموزی نداشته باشد) شیشه ماشین را می شکستم و وسایل با ارزشی که داخل آن بود را به سرقت می بردم.
مزدا ۳ را چطور سرقت می کردی؟
در عرض ۴ دقیقه با قیچی سلمانی. گفتم که پول دادم و روشش را یادگرفتم.
قبل از مزدا ۳ چی سرقت می‌کردی؟
از خانه‌ها سرقت می‌کردم. گاهی هم پراید یا پژو می دزدیدم. البته فقط لوازم آن را بر می داشتم و ماشین را رها می کردم. سرقت از خانه ها هم خیلی مشکل بود، چون باید وارد خانه ها می شدم که ریسکش زیاد بود و دردسر داشت. آها. یک‌بار هم گوشی دزدیدم.
پس همه جور سرقتی انجام می دهی؟
ولی تخصص اصلی ام سرقت مزدا ۳ است. همه می دانند که شاهرخ خان سارق مزدا ۳ است. سرقت گوشی هم تفننی بود. داشتم از یک خیابان خلوت عبور می کردم که دیدم یک نفر گوشی آیفون آخرین مدل دستش است. من هم که مواد کشیده بودم و آماده سرقت. این بود که گوشی را قاپیدم و فرار کردم.
طعمه‌ات خانم بود یا آقا؟
در مرام من سرقت از خانم ها نیست. من به هیچ عنوان از یک زن سرقت نمی کنم. من در زندان کسانی را که از خانم‌ها سرقت کرده بودند، مسخره می‌کردم.
خالکوبی روی پایت چیست؟
«هرکه مرا دید تو را نفرین کرد». منظورم کسی است که مرا به این راه کشاند. نفرین ندارد؟ به نظر من که نفرین دارد. من داشتم زندگی ام را می‌کرد که یکی از دوستانم گفت بیا برویم سرقت. چون خوش‌تیپی و کسی به تو شک نمی کند. من هم رفتم و دیدم پولش خوب است و دیگر نتوانستم از این راه خارج شوم.

کد خبر 848852 برچسب‌ها هند سارق - سرقت فراجا حوادث ایران

دیگر خبرها

  • مکتب امام صادق(ع) جامعه اسلامی را به سوی درستی هدایت کرد
  • آحاد جامعه باید در فرآیند تولید تمام حوزه ها سهیم باشند
  • اعتراضات دانشجویان در آمریکا تحول بسیار عظیم جهانی است
  • دستگیری شاهرخ‌خان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین
  • ببینید | ناگفته‌های فرمانده نیروی هوافضای سپاه از عملیات وعده صادق
  • گفته و ها و ناگفته های معلمان در دیدار با رئیس‌جمهور
  • پخش زنده| نشست وزرا و معاونان رئیس‌جمهور در حاشیه جلسه دولت
  • فیلم| ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق
  • استاد دانشگاه کهگیلویه و بویراحمدی نمونه کشوری
  • بحران ادبیات داریم