Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گفته مدیر انتشارات جاویدان برای اینکه حق خانواده چوبک به درستی ادا شود، کتاب‌هایش را از انشارات جاویدان یا بدرقه جاویدان تهیه کنید؛ زیرا زمانی‌که کتاب را از این دو انتشارات تهیه نکنید، حق مالکیت فکری به خانواده چوبک نمی‌رسد.

به گزارش خبرنگار کتاب ایران اکونومیست، صادق چوبک (محمدصادق چوبین) در تیر ۱۲۹۵ در بوشهر متولد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این نویسنده ایرانی، همراه صادق هدایت و بزرگ علوی از پدران داستان‌نویسی‌ مدرن ایرانی نامیده می‌شوند. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را هم گذراند.

در سال ۱۳۱۶ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. نخستین مجموعه داستان او با نام خیمه شب بازی در سال ۱۳۲۴ منتشر شد. او نویسنده‌ رئالیست است که مشکلات و مسائل زندگی مثل فقر را بی‌پرده به قلم درمی‌آورد اما بسیاری او را به علت همین تندی قلم، نویسنده‌ای ناتورالیست می‌دانند. صادق چوبک در تیرماه سال ۱۳۷۷ در برکلی درگذشت.

صادق چوبک در ۱۴ تیر ۱۲۹۵ به دنیا آمد و ۱۳ تیر ۱۳۷۷ از دنیا رفت. به این بهانه با علی‌رضا علمی مدیر انتشارات جاویدان ناشر تخصصی این نویسنده به گفت‌وگو نشست که در ادامه از نظر شما نیز می‌گذرد.

علی‌رضا علمی مدیر انتشارات جاویدان

آقای علمی برای شروع بفرمایید انتشارات جاویدان از صادق چوبک چه آثاری را منتشر می‌کند؟

تا به امروز ۵ عنوان کتاب از آثار صادق چوبک را منتشر می‌کنیم. از جمله کتاب‌های تنگسیر، خیمه‌شب‌بازی، انتری که لوطیش مرده بود، روز اول قبر، چراغ آخر و سنگ صبور (البته این روزها این کتاب منتشر نمی‌شود، زیرا سعی می‌کنیم در کتاب تغییرات بزرگی ایجاد نکنیم. در انتشارات جاویدان تلاش داریم جملاتی در کتاب منتشر شود که قابل قبول برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خواننده باشد، یعنی جملات را به شکلی تغییر نمی‌دهیم که کتاب تغییر کند.)

چند سال است که انشارات جاویدان فعالیت می‌کند و در این روزها با مشکلات موجود برای ناشران چطور به فعالیت خود ادامه می‌دهید؟

من نسل پنجم این خانواده هستم و این موسسه را می‌گردانم. نزدیک به ۱۴۶ سال است که این موسسه دست‌به‌دست آمده، تا به امروز رسیده‌است. به این دلیل که این کار در خون ما است و عاشق این کار هستیم، به این راه ادامه می‌دهیم. فعالیت ناشر مانند زمانی است که مادر باردار می‌شود، ناشر با حس مادرانه کتاب را به ثمر می‌رساند. سال‌ها کتاب را مانند فرزند خود پرورش می‌دهیم تا منتشر شود.

کتاب‌هایی که در بساط ها فروخته می‌شود، سانسور ندارد

در پنج کتاب‌ صادق چوبک که در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات جاویدان منتشر شده‌، دیدم کتاب‌ها در سال ۱۴۰۱ برای ششمین نوبت تجدید چاپ شده‌است، اما اگر آثار صادق چوبک از ابتدا در این انتشارات کار شده‌اند، چرا در این روزها به چاپ ششم رسیده‌اند؟ آیا نباید منتظر نوبت چاپ بالاتر باشیم؟ آیا این روند در نتیجه فروش کتاب‌های صادق چوبک در پیاده‌روها است؟

یکی از دلایل کم بودن نوبت چاپ در انتشارات، فروش کتاب‌هایی است که به آن‌ها کتاب‌های کنار خیابانی می‌گوییم. نظارت بر فعالیت این گروه خیلی مهم است؛ زیرا کتاب‌ها را با کیفیت بسیار پایین از نظر چاپ و صحافی منتشر می‌کنند. مرکز اصلی فروش آن کتاب‌ها خیابان انقلاب به خصوص در روزهای جمعه است. زیرا جمعه‌ها بیشتر فروشگاه‌های انقلاب بسته هستند و بساطگستران کل پیاده‌رو را می‌گیرند.

مردم به این دلیل که فکر می‌کنند برای این کتاب‌ها با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رایزنی نشده‌است، به خرید آن‌ها تمایل نشان می‌هند. این کتاب‌ها با نشان (آرم) انتشارات که حق انتشار کتاب‌های صادق چوبک و دیگر نویسندگان را دارد، چاپ می‌شود و به فروش می‌رود.

برای مثال از آثار صادق هدایت هیچ گاه کتاب توپ مرواری را منتشر نکردیم، اما ناشرنماها جلدی برای آن انتخاب کردند. جلدی که دو صورت صادق هدایت کنار هم هستند، این یکی از ساده‌ترین و زیباترین روجلدهای انتشارات جاویدان بود که مرتضی ممیز آن را در دهه ۵۰ طراحی کرده‌بود. در نخستین چاپ کتاب‌های صادق هدایت که توسط انتشارات بدرقه جاویدان منتشر شد، از این طرح استفاده می‌شد. اما دیگر ناشرنماها متاسفانه با نشان انتشارات بدرقه جاویدان توپ مرواری را چاپ کردند. این در حالی است که اگر به کتاب‌های منتشر شده توسط انتشارات بدرقه جاویدان در نیمه دوم دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ توجه کنید، اصلا توپ مرواری را نمی‌بینید.

صادق هدایت و صادق چوبک

مردم به خرید این کتاب‌ها تمایل دارند و کتاب هر نویسنده و انتشارات را تهیه و فکر می‌کنند کتاب‌هایی که در بساط ها فروخته می‌شود، سانسور ندارد؛ البته درست است و این کتاب‌ها سانسور ندارد. وقتی به تاریخ انتشار کتاب‌ها توجه می‌کنید همه برای پیش از انقلاب یا تا سال ۱۳۶۴ است که هنوز رایزنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مانند امروز نبود.

کتابخوان واقعی به ظاهر کتاب توجه ندارد

مخاطبان، کتاب بی‌کیفیت از نظر صفحه‌بندی را که تغییری در آن ایجاد نشده‌است، خریداری می‌کنند؟

به نظر من کتابخوان واقعی کسی است که به ظاهر کتاب توجه ندارد و اگر کتاب جلد هم نداشته‌باشد، اما محتوا داشته‌باشد و آن چیزی باشد که مخاطب می‌خواهد، حتما کتاب را تهیه می‌کند. برای مثال کتاب سنگ صبور نوشته صادق چوبک که اجازه انتشار ندارد (البته فعلا اجازه ندارد، زیرا در تلاش برای دریافت مجوز آن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستم) اگر کسی بخواهد کتاب سنگ صبور را بخرد، با رجوع به کتاب‌فروشی جاویدان متوجه می‌شود که این کتاب را ندارم. در نتیجه به خیابان انقلاب می‌رود. نخستین بساط‌گستر، این کتاب را دارد و مخاطب آن را می‌خرد.

اگر کسی بخواهد کتاب سنگ صبور را بخرد، با رجوع به کتاب‌فروشی جاویدان متوجه می‌شود که این کتاب را ندارم. در نتیجه به خیابان انقلاب می‌رود. نخستین بساط‌گستر، این کتاب را دارد و مخاطب آن را می‌خرد

همچنین ممکن است مخاطب کتابی را بخرد و متوجه شود کتابی که پیش از این برای او تعریف کردند، زمین تا آسمان با کتابی که خریداری کرده متفاوت است. می‌بیند متن کتاب بسیار کم یا دستکاری شده‌است و محتوایی که می‌خواهد نیست. در درجه اول از ناشر ناراضی می‌شود که برای کتاب از او پول گرفته‌است و در درجه دوم به جمعه بازار در خیابان انقلاب مراجعه می‌کند یا کتاب را از بساط‌گسترانی که در طول هفته در خیابان انقلاب فعال هستند و هیچ موقع جمع نمی‌شوند، تهیه می‌کند.

به اندازه موزه خط از نویسندگان دست‌خط دارم

چوبک در سال ۱۳۷۷ درگذشت هنوز حق مالکیت فکری آثارشان برای صاحب اثر تمام نشده‌است، چطور برخی از ناشران بدون اجازه آثار او را منتشر می‌کنند؟

(ماده ۱۲ قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان مصوب سال ۱۳۴۸ می‌گوید:«مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون که به موجب وصایت یا وراثت منتقل می‌شود از تاریخ مرگ پدیدآورنده ۳۰ سال است و اگر وارثی وجود نداشته‌باشد یا بر اثر وصایت به کسی منتقل نشده‌باشد برای همان مدت به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار خواهدگرفت. تبصره: مدت حمایت اثر مشترک موضوع ماده ۶ این قانون ۳۰ سال بعد از فوت آخرین پدید آورنده خواهدبود.» اما در سال ۱۳۸۹ براساس اصلاحیه مجلس شورای اسلامی، این محدودیت زمانی برای حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان، از ۳۰ سال به ۵۰ سال افزایش پیداکرد.)

حق انتشار کتاب‌های چوبک با انتشارات جاویدان است. کتاب‌های چوبک را نیمه دوم ۱۳۴۶ منتشر می‌کردیم. جالب است، اگر قراردادهایی را که با نویسندگان دارم به نمایش بگذارم، مانند موزه خط خواهدشد. زیرا خط صادق چوبک، صادق هدایت، بزرگ علوی، علی دشتی و ... را دارم.

از سال ۱۳۴۶ با خود چوبک قرارداد داریم. این قرارداد چاپ به چاپ است و به همین دلیل نسبت به دیگر ناشران حق تقدم داریم. در سال‌های بعد چوبک این قرارداد چاپ به چاپ را به چاپ دائم تغییر داد و طبق بند ۲ قرارداد با رعایت حق التالیف به همکاری با او ادامه دادیم. چوبک به امریکا عزیمت کرد، قراردادها را با ایشان ادامه می‌دادیم، بعد چوبک مریض شد و فوت کرد. بعد از چوبک، با همسر او یعنی قدسی خانم (که خدا رحمتش کند) برنامه‌های حق‌التالیف را انجام دادم. قدسی خانم هم به رحمت خدا رفت و در زمان بیماری، ایشان خواهر خود را وکیل کردند و حق‌التالیف‌ها به او پرداخت شد. این در حالی است که ناشرهایی هستند که کتاب‌های بزرگ علوی، صادق چوبک و صادق هدایت را بدون اجازه چاپ می‌کنند.

از مخاطب‌های این نویسندگان خواهش می‌کنم برای اینکه حق این خانواده به درستی ادا شود، کتاب‌ها را از انشارات جاویدان یا بدرقه جاویدان تهیه کنند؛ زیرا زمانی‌که کتاب را از این دو انتشارات تهیه نکنند، حق مالکیت فکری به خانواده چوبک نمی‌رسد. زیرا سه ناشر دیگر هستند که این کتاب‌ها را منتشر می‌کنند.

همواره درباره بعد اقتصادی فعالیت نشر نقد و نظرهایی وجود دارد، به نظر شما مسائل فرهنگی مهم‌تر هستند یا مسائل اقتصادی؟

اگر بگویم از کتاب دید مادی ندارم دروغ گفتم. اما در درجه اول به معنویات اهمیت می‌دهم و در درجه دوم به مادیات توجه می‌کنم. اما برخی از ناشران فقط و فقط از انتشار کتاب هدف مادی دارند. این‌ها مانند ناشرنماهایی هستند که کتاب را بدون اجازه صاحب اثر چاپ می‌کنند.

  منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: صادق هدایت ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، صادق چوبک

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: صادق هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادق چوبک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشارات جاویدان حق مالکیت فکری خیابان انقلاب بدرقه جاویدان انتشار کتاب کتاب ها صادق هدایت صادق چوبک سنگ صبور منتشر شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۰۴۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بحران ادبیات داریم

مریم حسینیان با تأکید بر این‌که بحران ادبیات داریم، می‌گوید: مسئله نقد ادبی، کارگاه‌های ادبی و خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های معتبر را از دلایلی می‌دانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب می‌شود یا باعث می‌شود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.

او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانه‌های معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاری‌ها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک می‌کردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی می‌تواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوان‌های کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتاب‌ها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاه‌های آموزشی به ادبیات آسیب‌زده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار می‌شود، دو یا سه نفر کتاب منتشر می‌کنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.

او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سخت‌گیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرون‌آمده رمان یا مجموعه داستانی می‌نویسد و ناشران نیز کارشناسی سخت‌گیرانه‌ای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوع‌ها باعث می‌شود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سال‌ها عنوان‌های گردن‌کلفت نداشتیم.

این داستان‌نویس یادآور شد: در این سال‌ها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کم‌رنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصی‌اش معرفی می‌کند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ به‌هرحال کتاب‌ها از چند مسیر داوری عبور می‌کردند که همه این‌ها فروکش کرده است.

او با بیان اینکه باتوجه‌به قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب می‌شود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود می‌خرید و شاید از دوتایش خوشش می‌آمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجه‌به قیمت بالای کتاب، مقداری دقیق‌تر شده و می‌خواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سال‌های اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوان‌های متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر می‌شود اما کتاب‌ها کم‌فروغ هستند. البته این موضوع به نسل‌های مختلف داستان‌نویسی نیز بر می‌گردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آن‌ها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات می‌گذارم و همین باعث می‌شود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.

او درباره اینکه گاه این‌طور برداشت می‌شود که نویسنده برای مخاطبان خاصی می‌نویسد و به مخاطب وسیع فکر نمی‌کند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همان‌طور که ادبیات سطح‌بندی شده است، مخاطب نیز سطح‌بندی می‌شود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمی‌شود. ما سبک‌های مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایین‌بودن سطح مخاطب است نه ضعیف‌بودن اثر.

نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم می‌میریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان می‌خوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامه‌پسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحب‌نام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابه‌حال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسنده‌ها سبک خاصی دارند و نمی‌شود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده می‌شود.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: به‌شدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینه‌به‌سینه و از طریق خود مخاطب کشف می‌شود. اگر کار قابل‌تأمل باشد، فرق نمی‌کند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفه‌ای، خوانده می‌شود. گاه در کارگاه‌ها اثر شگفت‌انگیزی نوشته می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفه‌ای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کم‌رمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک می‌کند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده می‌شود.

مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی می‌داند و با بیان اینکه صفحات مجازی‌اش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگ‌ها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگ‌ها» هم روایت این بیماری‌ام است و در این دو سال نمی‌توانستم در جلسه‌ای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباط‌هایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسنده‌هایی هستم که پاسخ تمامی پیام‌ها را می‌دهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتاب‌هایم چه نظری دارند و از جمع‌بندی نظرها استفاده کرده‌ام.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • انتشارات صهبا از کتاب جدید با نام «حدیث مکارم الاخلاق» رونمایی کرد
  • بدرود آقای پل استر
  • برنامه‌های جدید کانون پرورش فکری برای بچه‌ها
  • «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند»
  • رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
  • رسالت مالکیت فکری، شناسنامه‌دار کردن تولد نوآوری‌هاست
  • ۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
  • بحران ادبیات داریم
  • نشر صاد با ۱۹۰ عنوان به نمایشگاه کتاب می‌آید