نقش احمد فردید در معرفی کافکا به ایرانیان/فردید در نامههای هدایت
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۳۴۸۳۵
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: بدونشک، سیداحمد فردید، یکی از مهمترین رجال فلسفی ایران در قرن اخیر است. به دلیل نحوه سیر و سلوک اجتماعی او شاید دادن لقب جنجالیترین اندیشمند معاصر هم به فردید، پر بیراه نباشد. فردید برای دههها قدرت بلامنازع محافل فکری ایران بود و توانست آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید در غرب را چند پله جلوتر ببرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فارغ از این فردید زندگی تراژیکی هم داشت و زندگینامه او سوژه خوبی برای نگارش درام است. ۲۵ مرداد سالروز درگذشت فردید است و بد نیست به اینمناسبت، نگاهی به دورهای از زندگی او داشته باشیم که کمتر از آن سخن به میان میآید. پیش از آن ضرورت دارد تا روایتی از اندیشه او به دست داده شود.
فردید: فلسفه، تاریخ و فرهنگ
فردید دغدغه فرهنگ داشت و بسیار زودتر از دیگران متوجه ضعف علوم انسانی در ایران شد. طرح مفهوم «غربزدگی» و در ادامه ارائه «حکمت انسی» از ایدههای او برای تبیین جایگاه علوم انسانی بر مبنای دین است. او یکی از نخستین شخصیتهایی فرهنگی بود که از ضرورت تحول در علوم انسانی و مخالفت با علوم انسانی رایج، سخن به میان آورد. به باور او از زمان مشروطیت که تاریخ آن ذیل تاریخ غرب قرار گرفته سه چیز ما ایرانیها را غربیها گرفتند: فلسفه، تاریخ و ادبیات.
فردید اعتقاد داشت که تاریخ مقوله «دورهای» است و تمام ادیان به تاریخ دورهای قائل هستند. او «دوری» بودن تاریخ را از «ابن عربی» به ارث برده بود. از منظر ابنعربی نیز هر دورهای از تاریخ مظهر ظهور یکی از اسماً الهی است. به عبارتی صورت نوعی یک دوره تاریخی، ماهیت و حقیقت آن دوره در نزد حکیمان انسی ظهور اسمی از اسماءالله است که بر آن دوره تاریخی حکومت دارد. فردید نقطه تغییر این ادوار را که با آمدن اسم جدید همراه است، در مقوله «انقلاب» میدید. به باور او در هر دورهای از تاریخ که انقلاب میشود، در واقع اسمی میآید و اسمی میرود. معنی انقلاب «ظهور» و «غیاب» اسماست.
فردید با این نوع نگاه به تاریخ دست به ابداع دو واژه زد: «پریروز تاریخ» و «پسفردای تاریخ». به زعم او پریروز تاریخ عصر ظهور حضرت آدم و امت واحده است. «دیروز تاریخ» عصر یونان باستان را دربر میگیرد. از دوره رنسانس تا به زمان حاضر، «امروز تاریخ» است و «انتظار آمادهگر برای امت واحده آینده» فردای تاریخ را تشکیل میدهد که اگر محقق شد به «پس فردا» ی تاریخ که ظهور و قیام حضرت ولیعصر (عج) و تشکیل حکومت عدل منجر خواهد شد.
فردید اعتقاد داشت که تاریخ مقوله «دورهای» است و تمام ادیان به تاریخ دورهای قائل هستند. او «دوری» بودن تاریخ را از «ابن عربی» به ارث برده بود. از منظر ابنعربی نیز هر دورهای از تاریخ مظهر ظهور یکی از اسماً الهی است. به عبارتی صورت نوعی یک دوره تاریخی، ماهیت و حقیقت آن دوره در نزد حکیمان انسی ظهور اسمی از اسماءالله است که بر آن دوره تاریخی حکومت دارد
طرح مفهوم غربزدگی باعث شد تا جوامع شرقی برای تحلیل جایگاه و مواجهه خود مقابل غرب به یک سلاح تئوریک مسلح شوند. مفهوم «غربزدگی» اقتباسی از انتقاد از متافیزیک غربی توسط هایدگر است. فردید معادل Dysiplexia را برای غربزدگی به کار میبرد که آن را از ترکیبِ دو کلمه یونانی Dysis به معنای غرب و Plexia به معنای ابتلاء، جعل کرده بود.
بهباور فردید مفهوم «شرق» در پریروز تاریخ جا دارد که دوره «امتواحده» بوده است. با گذر تاریخ از این مرحله و رسیدن به «دیروز» غربزدگی شروع میشود. به عبارتی «دیروز» با یونان شروع میشود و در واقع یونان سرآغاز غربزدگی است. همچنین یونان و شخص سقراط سرآغاز فلسفه به معنای امروزین هستند بنابراین فلسفه همزاد غربزدگی است و باید از آن گذر کرد. فردید به جای فلسفه «حکمت انسی» را پیشنهاد میکند که در پریروز تاریخ و میان فلاسفه پیشاسقراطی، فلاسفه ایران و متفکران هندی رواج داشت.
دوستی هدایت با فردید
فردید از زمانی که جای خود را به عنوان یک متفکر اثرگذار در محافل و فضاهای فکری ایران باز کرد، تلون مزاج فکری نداشت و اندیشهاش در نفی و طرد و رد غرب پیش و پس از انقلاب یکسان بود، اما در دوران جوانیاش و زمانی که هنوز تجربه سفر به غرب را نداشت، خود به نوعی از غربزدگی دچار بود. فردید از صمیمیترین دوستان صادق هدایت بود و شخص هدایت نیز علاقه خاصی به او و دانشش داشت و از تفکرات و برابرواژگانهایش در آثار خود در زمینه زبان پهلوی استفاده کرده بود. برخی معتقدند که کل زندگی تراژیک فردید سر حسادت او به صادق هدایت گذشت که جای بحث دارد.
دوستی فردید با هدایت به طور یکی از تناقضهای عجیب دوران معاصر است. میدانیم که هدایت در برخی آثار خود بسیار به دین مبین تاخته و عربها را اسلام یکی پدانشته بود که خب صحیح نیست. تمسخر باورهای دینی شیعیان در کتابهایی چون «توپ مرواری» علامت سوال بزرگ در زندگی صادق هدایت است. حال چگونه است که صادق هدایت با این ویژگیها، یکی از نزدیکترین و صمیمیترین دوستان فردید است؟ آیا فردید درباره دین اسلام با هدایت بحث میکرد و سعی در تغییر نگاه او داشت؟ از مسئله گذر میکنیم.
اما در دهه بیست حلقهای ادبی با محوریت صادق هدایت در کافه نادری تشکیل شد. دیگر اعضای این حلقه که در کافههای دیگری نیز مانند کافه ماسکوت واقع در خیابان فردوسی، نبش منوچهری، دور هم جمع میشدند شامل این چهرهها بود: سیداحمد فردید، پرویز ناتل خانلری، مجتبی مینویی، حسن شهید نورایی و مظفر بقایی و بعدها نیز فریدون و امیرعباس هویدا. تنها چهره مشهور این جمع صادق هدایت بود و دیگران هنوز اعتبار خود را پیدا نکرده بودند. هدایت همه اعضای این جمع و دیگر دوستان خود را بسیار دوست و عزیز میداشت و به مثابه یک پدر همیشه نگران احوالشان بود. آنها هم عاشقانه هدایت را دوست داشتند و مدام تلاش میکردند تا احتیاجات او را برطرف کنند. اگر به غرب میرفتند برای هدایت کتاب میفرستادند و برخی چیزهایی دیگر از جمله عینک و...
درباره صادق هدایت سخنها بسیار گفتهاند، اما به زندگی شخصی او چندان توجهی نشده است. سادگی زندگی شخصی هدایت در تمام شئونات زندگی حیرت انگیز است. شاید بهترین توصیف از هدایت را فردید کرده باشد که از او با عنوان «صوفی فرنگی» سخن میگفت.
فردید در نامههای هدایت
صادق هدایت قلم توانایی در نامهنگاری داشت و نامهنگاریهای او اکنون به عنوان یکی از اسناد در شناخت جامعه آن روز بسیار قابل توجه است. بخشهای مهمی از قسمتهای تاریک زندگی برخی از شخصیتها (از جمله فردید) در نامههای صادق هدایت روشن میشود؛ از جمله در نامههای او به دوست خود حسن شهید نورایی که آن زمان برای ایفای شغلی به اروپا رفته بود.
فردید پس از آنکه با دریافت بورس به اروپا رفت و مشغول تحصیل شد، ضمن خرید کتابهایی که برای دانشگاه تهران مناسب تشخیص داده بود، کتبهایی نیز برای صادق هدایت خریداری و ارسال میکرد. به عنوان مثال کتاب «Roshefort» اثر فرانتس کافکا را فردید در سال ۱۳۲۶ برای هدایت فرستاده بود
به عنوان مثال صادق هدایت در نامه در تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۵ به شهیدنورایی از شورای سردبیران نشریه «سخن» و حضور فردید و یحیی مهدوی در این جلسه سخن به میان آورده است. همچنین میدانیم که فردید در اوایل سال ۱۳۲۶ در حالیکه مدرس دانشسرای عالی نیز بود با حمایت وزارت فرهنگ و اعطای بورس دو ساله، برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن ثبتنام کرد. یکسال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۷ فردید با زنی فرانسوی ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ صاحب فرزند دختری شد. صادق هدایت، در نامهی شماره ۴۲ خود به حسن شهیدنورایی در شهریور ۱۳۲۷، اشاره کرده که کاغذی هم از فردید داشتم مژده زناشوییاش را به من داده بود.
فرانتس کافکا، سید احمد فردید، صادق هدایت
فردید پس از آنکه با دریافت بورس به اروپا رفت و مشغول تحصیل شد، ضمن خرید کتابهایی که برای دانشگاه تهران مناسب تشخیص داده بود، کتبهایی نیز برای صادق هدایت خریداری و ارسال میکرد. به عنوان مثال کتاب «Roshefort» اثر فرانتس کافکا را فردید در سال ۱۳۲۶ برای هدایت فرستاده بود. همین کتاب را شهید نورایی که اطلاع نداشت که این کتاب توسط فردید به دست هدایت رسیده است، در سال بعدش (۱۳۲۷) برای هدایت فرستاد. چند سوال جذاب اینجا پیش میآید: الف) پیش از این کتابها، هدایت تا چه میزان با آثار و احوال «فرانتس کافکا» آشنایی داشت؟ ب) آیا پیش از این کتابها، صادق هدایت اثری از کافکا را به فارسی ترجمه کرده بود؟ ج) آیا میتوان احمد فردید و حسن شهیدنورایی را نخستین مروجان، کافکا در ایران دانست؟ و دیگر سوالات جذابی از این دست که محققان میدانند تا چه میزان در زمینه ساخت ادبی فرهنگ ایران، اساسی هستند.
فردید پس از مرگ صادق هدایت دو مقاله شفاهی درباره آثار او کار کرد: «اندیشههایی درباب صادق هدایت» و «سقوط هدایت در چاله هرز ادبیات فرانسه». لحن فردید در مقاله نخست ستایشگونه است، اما او در مقاله دوم همانطور که از نام آن پیداست زبان به مذمت هدایت میگشاید و زشتخوییهایی را به او نسبت میدهد. این مسئله از دید رضا براهنی پنهان نماند و مقاله «صادق هدایت و دکتر فردید» را در خرداد ۱۳۵۳ در مجله نگین منتشر کرد. براهنی در این مقاله ضمن بررسی دو مقاله فردید و همسنجی آنها از فردید به دلایل دوگانگی برخورد با هدایت و بدگویی از او پس از مرگش، انتقاد کرده است.
معرفی کتاب
نامههای صادق هدایت به حسن شهید نورایی در کتاب «هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورایی» منتشر شده است. این کتاب با مقدمه و توضیحات ناصر پاکدامن به تاریخ بهار ۱۳۷۹ با شمارگان هزار نسخه، ۳۲۱ صفحه و بهای ۸۰ فرانک توسط انتشارات کتاب چشم انداز در پاریس در دسترس مخاطبان قرار گرفت. تمام نامههای هدایت به شهیدنورایی در این کتاب گردآوری شدهاند و همانطور که اشاره شد تصویر روشنی از وضعیت روشنفکران آن روزگار را به دست میدهند. برای شناخت کاملتر برخی از شخصیتهای مؤثر در تاریخ معاصر باید به این کتاب مراجعه کرد.
فقط آقای فردید با این جریان مخالف است و امروز در کافه میگفت که فلان پروفسور که کتاب روانشناسی او در فرانسه کلاسیک است چنین حرفهایی نمیزند… موجود ضعیف و کلهخشکی است
همچنین در کتاب «احمد فردید» نوشته محمد آسیابانی نیز به این نامهها بسیار پرداخته شده است. این کتاب که برای نخستین بار به سال ۱۳۹۷ توسط نشر ورا منتشر شد، چهار فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «گزارشی از سوانح احوال و افکار سید احمد فردید»، «شروع نشر افکار فردید»، «فردیدیان» و «شرح منظومه فکری فردید».
فردیدِ غربزده و ماجرای فلان پروفسور فرانسوی
اما در نامه شماره ۱۴ از کتاب «هشتاد و دو نامه به حسن شهیدنورایی» که در مورخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۲۵ نوشته شده نکته جالبی به چشم میخورد. گویا مقالهای از شهیدنورایی در نشریهای منتشر شده است و در میان جمع دوستان در کافه، فردید زبان به انتقاد از مقاله میگشاید و برای اثبات حرف خود از یک روانشناس پاریسی صحبت به میان میآورد. هدایت با او مجادله میکند و برای شهیدنورایی چنین مینویسد: «کاغذ ذبیح و پیامی را که برایش فرستاده بودید به او رساندم و دنباله مقالات دو روز است که در روزنامه چاپ میشود. طبری خیلی اظهار شادی کرد و بچهها بسیار ممنون هستند. خودم همه آن را خواندم و میخواهم بگویم که از قسمت اول بهتر بود. فقط آقای فردید با این جریان مخالف است و امروز در کافه میگفت که فلان پروفسور که کتاب روانشناسی او در فرانسه کلاسیک است چنین حرفهایی نمیزند… موجود ضعیف و کلهخشکی است. معتقد است که حمال اروپایی از علمای ایرانی بیشتر چیز میفهمد و خودش را اروپایی میداند… در شماره ۵ سخن که تازه درآمده مقالهای درباره نمودشناسی نوشته که خواندنی است.»
با این اوصاف اما همانطور که اشاره شد هدایت فردید را بسیار دوست داشت و مدام پیجوی احوال او بود و پس از سفر فردید به فرانسه نیز مدام پیجو و نگران احوال او بود.
فی المثل هدایت در نامه شماره ۳۰ به شهیدنورایی بیان میکند که از خیل کسانی که برای تحصیل از طرف دولت به فرانسه رفتهاند، فردید نسبت به بقیه استحقاق بیشتری داشته است.
***
برای مطالعه دیگر قسمتهای این پرونده روی این نشانی کلیک کنید.
کد خبر 5560899 محمد آسیابانیمنبع: مهر
کلیدواژه: این نشانی سید احمد فردید صادق هدایت غربزدگی معرفی کتاب هایدگر تاریخ معاصر فرانتس کافکا محرم 1401 هوشنگ ابتهاج حسینیه مهر هوشنگ ابتهاج درگذشت معرفی کتاب روز خبرنگار کتاب و کتابخوانی عاشورا محمد مهدی اسماعیلی روایت محرم انتشارات شهید کاظمی فرهنگسرای اندیشه شهدای مدافع حرم تازه های نشر فرانتس کافکا علوم انسانی دوره تاریخی حسن شهید برای هدایت احمد فردید صادق هدایت دوره ای ابن عربی غرب زدگی کتاب ها آن دوره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۳۴۸۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت روز خلیج فارس و رونمایی از ارج نامه محمدباقر وثوقی
به گزارش خبرنگار مهر، نشست "بزرگداشت روز خلیج فارس و رونمایی از ارج نامه دکتر محمدباقر وثوقی" روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ به همت گروه تاریخ و باستان شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری گروه تاریخ دانشگاه تهران و انجمن ایرانی تاریخ، در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با حضور اساتید دانشگاه و بزرگان تاریخ و جغرافیا برگزار شد.
پیشنهاد روز ملی خلیج فارس
منصور صفت گل از اساتید دانشگاه و سخنران این مراسم گفت: روز ملی خلیج فارس، به پیشنهاد محمدباقر وثوقی وارد تقویم ایران شده است. ما این افتخار را داشتیم که برای اولین بار رشته مطالعات خلیج فارس را بنیانگذاری کنیم که موسس آن وثوقی بود. او سهم بزرگی در زمینه مطالعات خلیج فارس مبتنی بر منابع ایرانی دارد. برای بنده افتخار بزرگی است که مجال پیدا کردم پیرامون شایستگی ها و فضایل علمی محمدباقر وثوقی و همچنین روز ملی خلیج فارس سخن بگویم. او فرزند شایسته لارستان بزرگ و فرزانه ای ایران مدار است. هر جا نامی از تحقیقات خلیج فارس می آید، نام وثوقی می درخشد و این برای ما افتخار است.
تجلیل از دانشمند پر آوازه و نستوه در حوزه مطالعات خلیج فارس
شهرام یوسفی فرد سخنران دیگر این مراسم اظهار داشت: خرسندیم که در مراسمی که با روز خلیج فارس تقارن دارد، از یک دانشمند پر آوازه و نستوه در حوزه مطالعات خلیج فارس تجلیل می شود. هماهنگی برای به سرانجام رساندن این ارج نامه، هم کاری بسیار شیرین بود و هم دشوار. موفق شدیم مجموعه مقالاتی را آماده کنیم و با هر استادی هم که صحبت شد، با خوشرویی دعوت را پذیرفت. از تمام افراد و نهادهایی که برای برپایی این مراسم زحمت کشیدند از جمله خانه اندیشمندان علوم انسانی، انجمن ایرانی تاریخ، گروه تاریخ دانشگاه تهران و نگارستان اندیشه تشکر می کنم. از خداوند متعال خواستارم که طراوت های ذهنی محمدباقر وثوقی همچنان جوشان باشد.
آشنایی بیشتر با زادگاه
عبدالمجید ارفعی بیان کرد: احساس خوشبختی می کنم که به این جلسه دعوت شده ام. آشنایی من و محمدباقر وثوقی به سال ها پیش بر می گردد. او کارهایی را در دانشگاه به من ارجاع می داد. من با خواندن مقاله های او با زادگاه خودم بیشتر آشنا شدم. استادی چنین بزرگ، کارهای عظیمی کرده است.
قرائت پیام عبدالرسول خیراندیش توسط احمد مسجد جامعی
احمد مسجدجامعی، پیام عبدالرسول خیراندیش استاد دانشگاه شیراز را قرائت کرد. در بخشی از این پیام آمده بود: اگرچه خلیج فارس ۹۰ درصد صادرات و واردات کشور ما را در بر می گیرد اما باید سودمندی و قابلیت های فرهنگی این خلیج را هم در نظر داشت. تمام پیروان ادیان شناخته شده در این دریا رفت و آمد داشته اند اما اسلام در آنجا سکنی گزید. این خلیج، مهم ترین محل صید مروارید جهان بوده است. محمدباقر وثوقی و همراهانش در دانشگاه، کارهای ارزنده ای در مورد خلیج فارس انجام داده اند.
شناخت خاندان های عربی حوزه خلیج فارس
حمید احمدی سخنران دیگر این نشست گفت: محمدباقر وثوقی کسی است که تمام آثار و نوشته هایش در معرفی خلیج فارس است. من کتاب های او را به دانشجویان علوم سیاسی معرفی می کنم. کتاب هایی که او در مورد محل ولادت خود نوشته، استثنائی است. کارهایی که در مورد جان فشانی اقوام ایرانی انجام داده، فوق العاده است. فکر نمی کنم که به جز وثوقی، پژوهشگری پیدا شود که این همه روی خلیج فارس کار کرده باشد. او در آثار اخیرش پا را فراتر از مرزها برده و در حوزه شرق شناسی کار کرده است. وی شناخت زیادی از خاندان های عربی حوزه خلیج فارس دارد. ایران دوستی او همیشه قابل ستایش است. در دانشگاه، هم به لحاظ علمی و هم اخلاقی، سرآمد است.
تحقیق برای عظمت ایران
رسول جعفریان از اساتید دانشگاه، اظهار داشت: من هرچه از خلیج فارس می دانم، از همنشینی با محمدباقر وثوقی بوده است. خوشبختانه این توفیق را دارم که کارها و مقالات او را دنبال کنم. شهرت دارد که در سال ۱۹۶۴ اتحادیه عرب مصوب کرده است که دیگر عرب زبانان حق ندارند از کلمه خلیج فارس استفاده کنند. البته گفته می شود اولین بار یک انگلیسی که یک زمانی مشاور امیر بحرین بوده، پیشنهاد داده است که اسم خلیج فارس به نام جعلی تغییر پیدا کند. محمدباقر وثوقی کسی است که کلمه ای اضافی در مطالبش دیده نمی شود. برای من توفیق و افتخار بوده است که از او درس گرفته ام و از روش و منش او آموخته ام. او با عشق برای عظمت ایران تحقیق کرده است. او یک استاد بین المللی است و تمام ویژگی های یک استاد نمونه را با هم دارد.
۳۰ سال تحقیق در حوزه هایی که کمتر کار شده
هوشنگ خسروبیگی به نمایندگی از انجمن تاریخ، ابراز داشت: سابقه دوستی و ارادت بنده به محمدباقر وثوقی حدود ۳۰ سال پیش است. ۳۰ سال پیش مسئول روابط عمومی دانشگاه پیام نور بودم. به سبب وظیفه، اخبار و اطلاعات را در حوزه دانشگاه دریافت می کردم. آن موقع گزارشات متعددی از یکی از مدیران در استان فارس می آمد که با عشق و علاقه خاصی کار می کرد. خیلی مشتاق بودم این مدیر را ببینم و بالاخره محمدباقر وثوقی را دیدم و متوجه شدم از نظر رشته هم با هم نزدیک هستیم. منش اخلاقی، توان مدیریتی، تلاش و پیگیری های او ستودنی است. شوق و انگیزه خدمت به کشور در چشمان او مشهود است. اگر او به حوزه تاریخ محلی لارستان ورود نمی کرد، شاید این خلأ پابرجا می ماند. ما در ایران در حوزه تاریخ شرق آسیا آثار زیادی را نمی بینیم اما در این حوزه جایگاه وثوقی می درخشد. او به دنبال حوزه هایی است که کمتر کار شده و سخت می شود به سراغشان رفت.از خانه اندیشمندان علوم انسانی، انتشارات نگارستان اندیشه و دانشگاه تهران برای برپایی این مراسم تشکر می کنم. به جا بود که این مراسم نکوداشت خیلی زودتر برپا می شد.
پژوهشگری فروتن
در پایان مراسم محمدباقر وثوقی گفت: بسیار سپاسگزارم و زبانم یاری نمی کند که بگویم چه در قلبم می گذرم. تمام قد از همه شما تشکر می کنم و تعظیم می نمایم.